اگرچه تحقیقات گسترده نشان داده است که افراد متاهل نسبت به همتایان مجرد یا مطلقه خود رضایت کلی بیشتری از زندگی را گزارش میکنند، اما هنوز در مورد دلیل این امر اختلاف نظر وجود دارد. آیا افرادی که احساس خوشبختی بالاتر و نگرش مثبت به زندگی دارند، تمایل بیشتری برای ازدواج دارند یا اینکه ازدواج به خودی خود منجر به احساس رفاه ذهنی بیشتری میشود؟ مطمئناً افرادی که طلاق میگیرند به احتمال بیشتری دچار مشکلات عاطفی مانند افسردگی میشوند. با این حال، این معمولاً یک پدیده نسبتاً کوتاه مدت است. زیرا افرادی که به تازگی طلاق گرفتهاند یاد میگیرند که سازگار شوند و به دنبال روابط جدید باشند. در این مقاله دکترنکست در مورد تاثیر سن ازدواج بر سلامت جسمی و روانی صحبت میکنیم.
عوامل دخیل در تاثیر سن ازدواج بر میزان رفاه
اما عوامل دیگری نیز وجود دارند که میتوانند بر چگونگی تأثیر ازدواج بر رفاه تأثیر بگذارند. همانطور که بزرگتر میشویم، تغییرات مهمی در زندگی را تجربه میکنیم. مانند زمانی که از نوجوان به بزرگسالی جوان تبدیل میشویم و در نتیجه شروع به ایفای نقشهای اجتماعی جدید میکنیم. ما همچنین متوجه میشویم که با انتظارات خانوادگی و اجتماعی در مورد نوع نقشهایی که «قرار است» تا سن معینی به عهده بگیریم سر و کار داریم. این شامل ازدواج و تمام مسئولیتهایی است که با آن همراه است.
مواجهه با نارضایتی اجتماعی
ناتوانی در برآورده کردن این انتظارات، به عنوان مثال، به تاخیر انداختن ازدواج یا اجتناب از آن، اغلب به معنای مواجهه با نارضایتی اجتماعی یا خانوادگی است. در حالی که این نوع نارضایتی اجتماعی اغلب از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. همچنین این موضوع میتواند به معنای افزایش اضطراب و احساس شرمندگی از انجام ندادن کاری باشد که اغلب به ما آموختهاند باور کنیم که باید انجام میدادیم.
نتایج یک مطالعه
در یک مطالعه طولی که بر روی نوجوانان از سن 18 سالگی طی یک دوره 25 ساله انجام شد، نتایج جالبی به دست آمد. در آغاز، 983 دانشآموز سال آخر دبیرستان یک نظرسنجی پایهای را تکمیل کردند. بررسیهای بعدی در سنین 19، 20، 22، 25، 32 و 43 انجام شد. علیرغم فرسایش تعداد موارد مورد مطالعه در طول سالها، 403 شرکتکننده در نظرسنجی نهایی حضور داشتند.
در طول زمان، شرکتکنندگان اطلاعاتی در مورد وضعیت تأهل، سن ازدواج و اینکه آیا تا به حال طلاق گرفتهاند یا خیر ارائه کردند. آنها همچنین اطلاعات جمعیت شناختی در مورد تحصیلات والدین، سطح تحصیلات کسب شده، جنسیت و درآمد ناخالص خانوار در سن 43 سالگی ارائه کردند. وضعیت روانشناختی با موارد نظرسنجی مربوط به سطح شادی، وجود علائم افسردگی، عزت نفس و رضایت از زندگی اندازهگیری شد. این موارد برای بررسی پایهای در سن 18 سالگی و بررسی نهایی در سن 43 سالگی برای ارائه مقایسه مستقیم انجام شد.
«زود»، «به موقع» یا «دیر»
برای هدف مطالعه، شرکتکنندگان بسته به اینکه «زود»، «به موقع» یا «دیر» ازدواج کردهاند، در یکی از سه دسته قرار گرفتند.
این سه دسته به صورت زیر تعریف میشوند:
زنان
ازدواج زودهنگام: به معنای ازدواج قبل از 23 سالگی (22 درصد از شرکت کنندگان زن).
ازدواج به موقع: ازدواج در سنین 23 تا 27 سالگی (45 درصد).
ازدواج با تاخیر: ازدواج کردن پس از 27 سالگی (33 درصد).
مردان
ازدواج زودهنگام: ازدواج قبل از 26 سالگی (29 درصد).
ازدواج به موقع: ازدواج بین 27 تا 30 سالگی (38 درصد).
ازدواج با تاخیر: ازدواج کردن بعد از 30 سالگی (33 درصد).
ازدواج به موقع یا با تاخیر
نتایج نشان داد افرادی که به موقع یا دیر ازدواج کردند به احتمال کمتری در میانسالی دچار علائم افسردگی شدند. همچنین، افرادی که علائم افسردگی را در سن 18 سالگی گزارش کردند، به میزان بیشتری در مراحل بعدی زندگی خود طلاق گرفتند. اگرچه شادی یا عزتنفس ارتباطی با وضعیت تاهل بعدی نداشته است. در کنار کسب مدرک دانشگاهی، ازدواج دیرهنگام و همچنین درآمد بالاتر در میانسالی، افزایش عزتنفس را در میانسالی پیشبینی میکرد.
ازدواج زودهنگام
افرادی که زودتر ازدواج میکنند، احتمالا به دلیل مسئولیتهای اضافهشده ناشی از تشکیل خانواده در سنین پایین، با چالشهای بیشتری روبرو میشوند. این میتواند شامل دشواری بیشتر در رسیدن به اهداف آموزشی آنها یا صرف زمان بیشتر برای شروع یک حرفه باشد. ازدواج زودهنگام همچنین میتواند به دلیل افزایش فشار اعضای خانواده یا بارداری غیرمنتظره رخ دهد که این امر میتواند منجر به مشکلات عاطفی و افسردگی شود. در حالی که محققان دریافتند که مطالعه آنها دارای محدودیتهای قابل توجهی از جمله اتکا بر شرکتکنندگان از یک شهر خاص میباشد، نتایج نشان میدهد که سن ازدواج ممکن است نقش اساسی در شادی و رضایت از زندگی در آینده داشته باشد.
به نظر میرسد نه تنها افرادی که زود ازدواج میکنند در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند، بلکه دیر ازدواج کردن اغلب به معنای خوشبختی بیشتر است. با توجه به اینکه ازدواجهای زودهنگام چند نسل پیش عادی بود، تغییری که در حال حاضر به سمت ازدواجهای بعدی میبینیم ممکن است به طور کلی به معنای زندگی شادتر برای افرادی باشد که مایل به صبر هستند. باید توجه کرد این موارد برای افرادی صادق است که نهایتا در یک سن خاص ازدواج میکنند. نتایج مطالعات گسترده روی افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند، متفاوت است.
زنانی که هرگز ازدواج نمیکنند
مطالعات نشان داده است که زنان مجردی که هرگز ازدواج نمیکنند، احساس تنهایی، جذابیت کمتر، رضایت کمتری از زندگی و مشکلات عملکردی در روابط اجتماعی و اعتماد به نفس دارند. این زنان وضعیت انزوا و انگ اجتماعی را تجربه میکنند. زنان این دسته بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی، پرخاشگری و اختلال وسواس فکری عملی هستند. آنها همچنین با مشکلات زندگی مستقل و برقراری ارتباط با دوستان مواجه میشوند. علاوه بر این، آنها احتمالاً محرومیت عاطفی، روانی و حمایتی را تجربه میکنند و همچنین در معرض نابرابری جنسیتی قرار میگیرند.