اختلال وسواسی فکری-اجباری (OCD) یک اختلال روانی شدید است که با افکار وسواسی و یا اعمال اجباری به درجات متغیر مشخص میشود. این اختلال گاهی اوقات ممکن است بسیار شدید و ناتوانکننده بوده و یک دوره مزمن داشته باشد.
وسواس و اجبار چیست؟
وسواسها افکار، تکانهها یا تصاویری اضطرابزا، نامطلوب و سرسختی هستند که بیمار آنها را مزاحم، ناراحتکننده و نامناسب میداند، که با احساسات ظاهری و درک شده توسط خود بیمار هماهنگ نیست. اجبارها رفتارها یا اعمال ذهنی تکراری و وقت گیر هستند که بیمار مجبور است اغلب آنها را در تلاش برای خنثی کردن اضطراب ناشی از وسواس انجام دهد.
اتیولوژی OCD
OCD اغلب با اختلالات قابل توجهی در عملکرد بین فردی و شغلی همراه است. ناتوانی مرتبط با OCD جنبههای اجتماعی، روانی و پزشکی زندگی بیمار را متاثر میسازد و منجر به افزایش قابل توجه هزینههای غیرمستقیم یا مستقیم اقتصادی و اجتماعی میشود. اتیولوژی دقیق و عصبی OCD در حال حاضر نامشخص است. اما شواهد فزاینده به ارتباط با اختلال عملکرد مدارهای اوربیتوفرونتال-استریاتال-پالیدو-تالاموس اشاره دارد. چنین مداری شامل قشرهای پره فرونتال پشتی جانبی (DLPFC)، اوربیتوفرونتال (OFC)، پره فرونتال میانی (MPF) و سینگولیت قدامی (ACC)، ناحیه حرکتی تکمیلی (SMA) و هستههای قاعدهای است.
دستورالعملهای درمانی برای درمان OCD
بهروزترین دستورالعملهای درمانی برای OCD، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین با دوز بالا (SSRIs) (به عنوان مثال: citalopram، paroxetine، fluvoxamine، sertraline، وfluoxetine) و clomipramine (یک ضد افسردگی سه حلقهای با اولویت مشخص برای اولین انتقالدهنده سروتونین) را پیشنهاد میکنند. استراتژیهای درمانی باید برای مدت طولانی انجام شود. در بیماران OCD مقاوم به درمان، درمان دارویی به مهارکنندههای بازجذب سروتونین- نورآدرنالین SNRIs)) clomipramine یا citalopram داخل وریدی و یا داروهای آنتیسایکوتیک غیرمعمول گسترش یافته است.
OCD میتواند مقاوم به درمان باشد
با این حال، علیرغم گزینههای درمانی متعدد، حدود دو سوم بیماران OCD به پاسخ رضایتبخشی نمیرسند. این امر یا به این دلیل است که نسبت به اثرات نامطلوب دارو تحمل کافی ندارند یا به این دلیل است که فقط تا حدی بهبود مییابند و همچنان از علائم پایداری که عملکرد کلی آنها را مختل میکند شکایت دارند. از این رو، استراتژیهای جایگزین برای درمان OCD با مقاومت شدید (که با عدم پاسخ به حداقل یک کارآزمایی SSRI و یا CBT کافی تعریف میشود) مورد نیاز است.
تکنیکهای مختلف تحریک مغز
تکنیکهای مختلف تحریک مغز در درمان OCD مقاوم به درمان مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. هدف از این آزمایشات تغییر فعالیت نواحی ناکارآمد، به طور عمده مدارهای کورتیکو-استریاتو-تالامو-قشر مغز و در نتیجه بازیابی سطحی از عملکرد قابل مقایسه با آنچه که معمولاً پذیرفته شده است میباشد. اشکال مقاوم OCD ممکن است از تکنیکهای غیرتهاجمی و تهاجمی بهره ببرند. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تحریک مغناطیسی جمجمهای مکرر (rTMS)
- تحریک مغناطیسی عمیق ترانس کرانیال (dTMS)
- تحریک جریان مستقیم ترانس کرانیال (tDCS)
- تحریک تهاجمی عمقی مغز (DBS)
- تحریک عصب واگ (VNS)
- دریافت شوک الکتریکی (ECT)
تکنیکهای مختلف تحریکی، یک رویکرد درمانی جدید برای OCD مقاوم به درمان
بر اساس نتایج مطالعه حاضر تکنیکهای مختلف تحریکی میتواند برای بیماران مبتلا به OCD که به داروها و یا رفتار درمانی پاسخ نمیدهند، مؤثر باشد. بیشتر شواهد مربوط به تحریک عمقی مغز (DBS) و تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) بودند. این در حالی است که شواهد کمتری در مورد تحریک جریان مستقیم ترانس کرانیال (tDCS)، دریافت شوک الکتریکی و تحریک عصب واگ وجود دارد. در واقع برای این دو مورد آخر هیچ مطالعه کنترلشدهای وجود ندارد. TMS با فرکانس پایین ممکن است در ناحیه حرکتی مکمل یا قشر اوربیتوفرونتال موثرتر باشد. DBS بهترین نتایج را هنگام هدف قرار دادن تقاطع بین هسته اکومبنس و کپسول ونترال یا هسته ساب تالاموس نشان داد. tDCS کاتدی ممکن است در درمان OCD بهتر از نوع آنودی آن عمل کند.
تکنیکهای مختلف تحریک مغز بهعنوان یک درمان مکمل OCD مقاوم هستند، اگرچه مطالعات اغلب نتایج متناقضی را گزارش میکنند. TMS ،DBS و tDCS احتمالاً میتوانند با آزمایشهای کافی کاربرد بیشتری پیدا کنند. البته همچنان به مطالعه بیشتری در این زمینه نیاز است.
Pubmed – Brain Stimulation in Obsessive-Compulsive Disorder (OCD): A Systematic Review
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید