فیبرومیالژی (FM) یک بیماری مزمن و دردناک غیرپیشرونده با اتیوپاتوژنز چند عاملی است. شیوع آن در سراسر جهان از 2 تا 6 درصد در مطالعات مختلف متفاوت است. در حال حاضر در رشتهی روماتولوژی، فیبرومیالژی یکی از علل مهم ناتوانیهای اجتماعی و کاری است. این بیماری با علائم مختلفی مانند درد عمومی عضلانی اسکلتی، درد در فشار، خستگی، اختلالات خواب، سفتی صبحگاهی و نقاط حساس عمومی، در غیاب ناهنجاریهای اسکلتی عضلانی التهابی یا ساختاری مشخص میشود.
فیبرومیالژی و اضطراب
فیبرومیالژی اغلب با علائم اضطرابی و افسردگی همراه است. عموماً نحوه کنار آمدن بیمار با آن به عنوان یک عامل اساسی برای پاسخ درمانی، چه در دوره اولیه و چه در دوره طولانی مدت مطرح است.
PTSD
برخی کارآزمایی ها نشان دادند که بین فیبرومیالژی و علائم روانشناختی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) رابطه معناداری وجود دارد. PTSD یک اختلال روانی است که عموماً پس از قرار گرفتن فرد در معرض یک رویداد آسیبزا ظاهر میشود. این اختلال با علائمی از جمله تجربه مجدد لحظه آسیب (re-experience)، اجتناب (avoidance)، بیحسی و برانگیختگی (Hyper arousal) تعریف میشود. PTSD اغلب با افزایش خطر ابتلا به چندین بیماری جسمی خاص و غیراختصاصی، مانند اختلالات قلبی-عروقی و خودایمنی، شکایات فیزیکی و درد مزمن، از جمله FM همراه است. بنابراین به راحتی میتوان مشاهده کرد که سندرمهای جسمی عملکردی مختلف مانند دردهای عضلانی، سردردهای میگرنی، سیستیت و سندرم روده تحریکپذیر در بیماران FM و همچنین در بیماران مبتلا به PTSD معمول است.
عوامل محرک در فیبرومیالژی چیست؟
فیبرومیالژی میتواند توسط بسیاری از عوامل محرک مانند آسیب مغزی، عفونتهای خاص، بیماریهای ویروسی، بیماری لایم یا استرس عاطفی شدید مانند سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی القا شود.
PTSD در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی
شیوع PTSD در بیماران FM نزدیک به 56 درصد است. طبق تحقیقات اخیر، بیماران FM با واکنش کاهشیافته غدد درونریز و سمپاتیک تحت آزمایشات استرس فعال تجربی، دارای اختلال در ظرفیت پاسخ به استرس هستند. همچنین بیماران دچار فیبرومیالژی ممکن است در پاسخ به عامل تحریکی پاسخ درد افزایشیافته داشته باشند که این امر ممکن است با پاسخ قلبی عروقی ضعیف مرتبط باشد.
ویژگیهای مورد بحث در ارتباط با واکنشپذیری ممکن است پیوندی بین فیبرومیالژی و برخی از عوامل بیماریزا، بر اساس ظرفیت آلوستاتیک سیستم پاسخ به استرس باشد. به نظر میرسد این فرضیهها نشاندهنده دشواری بالای سیستم فیزیولوژیکی برای پاسخ کافی در لحظات استرس حاد، همراه با درد درونزا و پاسخ ناکافی است. بیماران FM ممکن است یک الگوی متمایز اختلالمحور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنوکورتیکال (HPA) داشته باشند که با سایر اختلالات روانپزشکی و افراد سالم متفاوت است. در فیبرومیالژی، حساسیت بیش از حد به محرکهای دردناک به دلیل کاهش آستانه درک درد، ویژگی خاصی است.
اهمیت تفاوت در آستانه درک درد
وجود این تفاوتها در درک درد ممکن است پیامدهای مهمی برای ارزیابی این بیماران داشته باشد. بنابراین ممکن است جستجوی وجود PTSD در بیماران مبتلا به FM ضروری باشد زیرا این بیماران ممکن است یک سیستم پاسخ استرس مختل داشته باشند. این ارتباط میتواند پیشبینیکننده یک آسیب روانی، استراتژی درمانی و پیشآگهی باشد. تصور میشود اختلال کلی ظرفیت پاسخ درونزا که در بیماران PTSD یافت میشود نشاندهنده وجود برخی ویژگیهای مشترک با بیماران مبتلا به فیبرومیالژی است. این امر احتمالا به علت همراهی این دو اختلال با هم است.
علاوه بر این، به نظر میرسد که در مواردی که احتمال وجود PTSD بیشتر مطرح است، علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فیبرومیالژی بدتر است. ممکن است یک اثر مبتنی بر زمان در PTSD بر FM وجود داشته باشد. احتمالا در موارد اخیر PTSD، اختلال فیبرومیالژی شدیدتر است و پیشآگهی نیز بدتر میباشد. طبق گزارشات، PTSD مادامالعمر نیز بر کیفیت زندگی و شدت درد و خستگی در بیماران مبتلا به FM تأثیر منفی میگذارد.
بررسی فیزیولوژیک دو اختلال
پلیمورفیسم در ژنهای مرتبط با دوپامین و همچنین اختلال در تنظیم چرخه HPA در هر دو اختلال مورد تایید است. این امر موجب اختلال در تولید کورتیزول میشود. شواهد اخیر نشان میدهد که افراد PTSD ممکن است ویژگیهای بیولوژیکی، فیزیولوژیکی و آناتومیک عصبی داشته باشند که میتواند منجر به تغییرات ساختاری و عملکردی در مناطقی از مغز شود که با ماهیت مداوم پایدار این سندرم مرتبط است.
این ویژگیها ممکن است به تغییرات ساختاری و عملکردی در نواحی لیمبیک و جلوی مغز مانند آمیگدال، اینسولا، سینگولیت قدامی و قشر پیشانی ختم شوند. بیماران FM مستقل از هرگونه سابقه PTSD، فعالیت بالایی در قشر حسی و کاهش فعالیت در قشر پیشانی، سینگولیت، گیجگاهی و مخچه دارند. این دادهها نشان میدهند که درد در FM ممکن است در درجه اول ناشی از تغییرات در روش پردازش درد باشد.
استعداد ژنتیکی
یک فرضیه رایج بیان میکند که تروما و رویدادهای استرسزای اصلی زندگی به احتمال زیاد باعث FM یا PTSD نمیشوند. اما در افراد مستعد از نظر ژنتیکی، رویدادهای اولیه زندگی، علاوه بر استرس حاد یا طولانیمدت تروماتیک در بزرگسالی، ممکن است بر مدارهای تعدیلکننده درد و احساسات تأثیر بگذارد. اگرچه میزان FM و PTSD در بین مطالعات متفاوت است، اکثر آنها نسبت بالاتری از این همراهی را گزارش کردند.
عوامل بیماریزای پیچیده مرتبط توسط پزشک و تیم سلامت روان باید توسط تیم درمانی مشخص شود. جهت درمان، ضروری است که با توجه به پیچیدگی شرایط، با انواع پروتکل درمانی موثر آماده بود. برخی از توصیههای ویژه باید به دقت توسط محققان و پزشکان در فعالیت روزانه خود با بیماران مبتلا به FM مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال، بسیاری از مطالعات جالب با بررسی عملکرد هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال و اتونومیک و بسیاری از مطالعات تصویربرداری عصبی وجود دارد که تقاطع PTSD و FM را بررسی میکنند.
حساسیت بیماران
یکی از جوانب مهم برای هر تیم سلامت روان، درک میزان اختلالی است که PTSD در کیفیت زندگی فرد مبتلا به FM ایجاد میکند. بیماران مبتلا به فیبرومیالژی معمولاً از این که بیماریهای آنها توسط پزشکان به عنوان “روانزا” درک شود ابراز تاسف میکنند. در نتیجه، تشخیص اختلال روانپزشکی در FM معمولاً منجر به سرپیچی از سوی بیمار میشود. مطالعات علمی بزرگ باید پیچیدگی منشأ آن را به وضوح نشان دهند، اما بیمار باید در اولویت اول باشد و در لحظه، مورد احترام قرار گیرد. FM مرتبط با PTSD یک وضعیت بالینی شدید است که میتواند تأثیر مخربی بر زندگی فرد داشته باشد.
در نتیجه، بررسی بهتر غربالگری در مقابل عدم غربالگری و شناسایی رویکردهای مختلف درمانی و تأثیر آن بر پیشآگهی بسیار مفید است. دارودرمانی، رواندرمانی رفتار شناختی، فعالیت بدنی منظم، تمرکز حواس و برخی تکنیکهای جدید بهعنوان درمان آگاهی هیجانی ممکن است برای این بیماران مفید باشد.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید