OCD یک اختلال نسبتا شایع در میان افراد جامعه است. تقویت روابط بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی یا اجباری (OCD) و اعضای خانواده آنها و ترویج تفاهم و همکاری در داخل خانواده از اهداف مهم در زمینه بهبود کیفیت زندگی این بیماران میباشد. در ادامه به فهرستی از دستورالعملهای مفید در این زمینه میپردازیم. این دستورالعملها بهعنوان راه حلهایی برای اعضای خانواده در نظر گرفته میشوند. گاهی اوقات با کمک یک درمانگر متخصص میتوان اقدامات هدفمندی در این راستا انجام داد.
علامتها را بشناسید
اولین دستورالعمل تاکید میکند که اعضای خانواده باید یاد بگیرند ” علائم هشداردهنده” اختلال وسواس فکری-عملی را تشخیص دهند. گاهی اوقات افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی به چیزهایی فکر میکنند که شما در مورد آنها به عنوان بخشی از این اختلال اطلاعی ندارید. بنابراین مراقب تغییرات رفتاری باشید. مهم است که تغییرات رفتاری قابل توجه را به عنوان “فقط شخصیت آنها” نادیده نگیرید. به یاد داشته باشید که این تغییرات میتوانند تدریجی باشند، اما در کل با رفتاری که فرد به طور کلی در گذشته داشته متفاوت است.
نشانههایی که باید به آنها توجه کرد شامل موارد زیر است اما محدود به آنها نیست:
- دورههای زمانی بیش از حد طولانی و غیرقابل توضیحی که فرد به تنهایی سپری میکند (حمام کردن، لباس پوشیدن، انجام تکالیف و غیره)
- انجام کارها دوباره و دوباره (رفتارهای تکراری)
- زیر سوال بردن و قضاوت کردن مداوم خود؛ نیاز بیش از حد به تایید سایرین
- تأخیر همیشگی
- نگرانی بیش از حد برای جزئیات
- واکنشهای احساسی شدید به مسائل کوچک
- ناتوانی در به خواب رفتن و خواب بیکیفیت
- تا دیر وقت بیدار ماندن برای انجام کارها
- تغییر قابل توجه در عادات غذایی
- تبدیل شدن زندگی روزمره به یک مبارزه
- اجتناب و تردید مداوم در مسائل ساده
- افزایش تحریکپذیری و ناتوانی در تصمیمگیری
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی(OCD) معمولاً گزارش میدهند که علائم آنها هر چه بیشتر مورد انتقاد یا سرزنش قرار گیرند بدتر میشود. زیرا این احساسات باعث ایجاد اضطراب بیشتر میشود. بنابراین ضروری است که یاد بگیرید این ویژگیها را به عنوان علائم OCD و نه به عنوان ویژگیهای شخصیتی ببینید.
-
انتظارات را اصلاح کنید
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی اظهار میکنند که تغییر از هر نوع، حتی تغییر مثبت، میتواند به شکل اضطراب تجربه شود. اغلب در این مواقع است که علائم تشدید میشوند. با این حال، میتوانید با اصلاح انتظارات خود در این دوران انتقال به تعدیل اضطراب کمک کنید. درگیری خانوادگی فقط علائم را بدتر میکند. به خود یادآوری کنید که تأثیر تغییر نیز تغییر خواهد کرد. یعنی فرد مبتلا به OCD از فراز و نشیبهای زیادی جان سالم به در برده است و هیچ بدتر شدنی دائمی نیست. شما باید انتظارات خود را بر اساس آن تنظیم کنید. اما این به این معنی نیست که چیزی را انتظار نداشته باشید.
-
به یاد داشته باشید که میزان بهبود افراد متفاوت است
تنوع گستردهای در شدت علائم اختلال وسواسی بین افراد وجود دارد. به یاد داشته باشید که پیشرفت را بر اساس سطح عملکرد خود فرد اندازهگیری کنید، نه بر اساس عملکرد دیگران. شما باید فرد را تشویق کنید که در بالاترین سطح ممکن عمل کند. با این حال، اگر فشار برای عملکرد “کامل” بیشتر از توانایی واقعی فرد باشد، استرس بیشتری ایجاد میکند. این اضطراب منجر به علائم بیشتر میشود.
-
از مقایسههای روزانه خودداری کنید
ممکن است بشنوید که عزیزانتان میگویند در زمانهای تشدید علائم احساس میکنند “به ابتدای کار بازگشتهاند”. یا ممکن است در مقایسه پیشرفت (یا فقدان آن) عضو خانواده خود با عملکرد او قبل از ابتلا به اختلال وسواسی اشتباه کنید. بررسی تغییرات کلی از زمان شروع درمان بسیار مهم است. مقایسههای روزانه گمراهکننده هستند، زیرا تصویر بزرگتری را نشان نمیدهند. وقتی «لغزشها» را میبینید، یادآوری ملایم «فردا روز دیگری برای تلاش است» میتواند با برچسبهای خود مخرب «شکست»، «ناکامل» یا «خارج از کنترل» که میتواند منجر به بدتر شدن علائم شود، مبارزه کند.
-
بهبودهای “کوچک” را بشناسید
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی اغلب شکایت دارند که اعضای خانواده نمیدانند اصلاح یک عادت چقدر مشکل است. تغییرات کوچکی مانند کاهش پنج دقیقهای زمان دوش گرفتن، یا مقاومت در برابر چک کردن دوباره چیزی بهبودهای چشمگیری هستند. در حالی که این دستاوردها ممکن است برای اعضای خانواده ناچیز به نظر برسد. تصدیق این دستاوردهای به ظاهر کوچک ابزار قدرتمندی است که آنها را به ادامه تلاش تشویق میکند.
-
یک محیط حمایتی ایجاد کنید
هرچه بیشتر بتوانید از انتقاد شخصی خودداری کنید، بهتر است. به یاد داشته باشید که این اختلال وسواسی است که اعصاب همه را تحت تأثیر قرار میدهد. سعی کنید تا جایی که میتوانید درباره اختلال وسواس فکری-عملی یاد بگیرید. اعضای خانواده شما همچنان به تشویق شما و پذیرش از جانب شما به عنوان یک شخص نیاز دارند. اما به یاد داشته باشید که پذیرش و حمایت به معنای نادیده گرفتن رفتار اجباری نیست. تمام تلاش خود را بکنید تا در اجبارها شرکت نکنید. با لحن یکنواخت توضیح دهید که اجبارها علائم اختلال وسواس فکری-عملی هستند و شما در انجام آنها مشارکت نخواهید کرد. چرا که میخواهید آنها نیز مقاومت کنند.
-
محدودیتها را تعیین کنید، اما نسبت به خلقوخو حساس باشید
با هدف همکاری با یکدیگر برای کاهش اجبار، اعضای خانواده ممکن است متوجه شوند که باید در موارد زیر قاطع باشند:
- توافقات قبلی در مورد مقابله با اجبار
- چقدر زمان صرف بحث در مورد OCD میشود
- تا چه حد اجبارها به زندگی دیگران لطمه میزند
- چقدر اطمینان داده میشود
معمولاً افراد مبتلا به OCD اظهار میکنند که خلقوخو تعیین میکند که تا چه حد میتوانند وسواسها را منحرف کنند و در برابر اجبار مقاومت کنند. به همین ترتیب، اعضای خانواده میتوانند تشخیص دهند که فردی مبتلا روز بدی را سپری میکند. این مواقعی است که خانواده ممکن است نیاز به “عقب نشینی” داشته باشد.
در روزهای خوب افراد باید تشویق شوند تا حد امکان در برابر اجبار مقاومت کنند. تعیین حد زمانی برای کارهای مختلف بهترین نتیجه را دارد. همچنین بهتر است انتظارات زودتر از موعد مورد بحث قرار گیرند و نه در میانه یک درگیری. به حداقل رساندن درگیری اعضای خانواده در اختلال وسواس فکری-عملی بسیار مهم است.
-
از مصرف دارو طبق دستور تجویز شده حمایت کنید
مطمئن شوید که دستورالعملهای دارویی تجویز شده به درستی انجام میشود. همه داروها دارای عوارض جانبی با شدت متفاوت هستند. به طور دورهای در قرارهای ملاقات بیمار با پزشک معالج شرکت کنید. به این ترتیب میتوانید در مورد عوارض جانبی سوال کنید و هرگونه تغییر رفتاری را که متوجه شدید گزارش دهید.
-
ارتباطات را شفاف و ساده نگه دارید
از توضیحات طولانی بپرهیزید. گفتن این کار اغلب آسانتر از انجام آن است. زیرا اکثر افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی دائماً از اطرافیان خود اطمینان خاطر میخواهند. برای مثال “مطمئنی که در را قفل کردم؟” یا “آیا واقعا به اندازه کافی خوب تمیز کردم؟” احتمالاً متوجه شدهاید که هر چه بیشتر سعی کنید ثابت کنید که فرد نیازی به نگرانی ندارد، او بیشتر نگران میشود. حتی پیچیدهترین توضیحات نیز کارساز نیستند. تحمل این عدم اطمینان برای فرد مبتلا به اختلال وسواسی یک مواجهه با خطر است و ممکن است سخت باشد.
-
اختصاص زمانی برای تنهایی مهم است
اعضای خانواده اغلب این تمایل طبیعی را دارند که احساس کنند باید از فرد مبتلا به اختلال وسواسی محافظت کنند و همیشه در کنار او باشند. این میتواند مخرب باشد. زیرا اعضای خانواده، مانند افراد مبتلا به OCD، به وقت خصوصی برای خود نیاز دارند. آنها میتوانند تنها بمانند و از خودشان مراقبت کنند. همچنین، OCD نمیتواند زندگی همه را اداره کند. شما به غیر از “نگهداری از بیمار” مسئولیتهای دیگری نیز دارید. شما هم برای دنبال کردن علایق خود به زمان نیاز دارید و سزاوار آن هستید. این نه تنها شما را از خستگی از OCD باز میدارد، بلکه یک الگوی خوب برای فرد مبتلا به OCD است که در زندگی چیزی بیشتر از اضطراب وجود دارد.
-
همه چیز درباره وسواس شده است!
اغلب برای اعضای خانواده دشوار است که از مکالمه پیرامون اضطراب خودداری کنند، زیرا این به یک عادت و بخش اصلی زندگی آنها تبدیل شده است. اشکالی ندارد که نپرسید “امروز وسواس شما چگونه است؟” برخی محدودیتها در مورد صحبت پیرامون بیماری و نگرانیهای مختلف بخش مهمی از ایجاد یک روال عادیتر است.
-
روال خانوادگی خود را “عادی” نگه دارید
اغلب خانوادهها میپرسند که چگونه میتوان همه اثرات ماهها یا سالها همراهی با علائم اختلال وسواس-عملی را خنثی کرد. به عنوان مثال، شوهر برای حفظ آرامش اجازه داد که به دلیل ترس همسرش از آلودگی، فرزندانشان از آوردن دوستان به خانه منع شوند. وسواس و اجبار باید مهار شود. مهم است که کودکان در خانه خود دوستانی داشته باشند، یا اعضای خانواده از ابزار مختلف خانه استفاده کنند.
از طریق مذاکره و تعیین محدودیت، میتوان زندگی خانوادگی و روتینها را حفظ کرد. به خاطر داشته باشید که تحمل قرار گرفتن در معرض ترسها و یادآوری نیازهای دیگران به نفع فرد است. همانطور که آنها شروع به بازیابی عملکرد میکنند، تمایل آنها برای توانایی انجام کارهای بیشتر افزایش مییابد.