نقش والد برای فرزند، نقشی ویژه و بیبدیل
والدین نقشی بیبدیل در زندگی فرزندان خود ایفا میکنند و برای کودکان همواره تأثیرگذارترین بزرگسالان در زندگی آنها باقی میمانند. چیزی که این رابطه را بسیار خاص میکند این واقعیت است که کودک والدین خود را قابل تعویض با هیچ شخص دیگری نمیبیند. بنابراین فقدان و مرگ والدین برای فرزند قابل تصور نیست. یک کودک ممکن است به مسائل روزمره مانند کوتاهکردن موهای خود یا اینکه چه عروسکی از یک فروشگاه اسباب بازی بخرد اهمیتی ندهد. اما به این اهمیت میدهد که چه کسی در منطقه راحتی (comfort zone) اوست، چه کسی لحظات خاصی را با او در زندگی به اشتراک میگذارد و چه کسی او را در زمان سختی در آغوش میگیرد. نیازی به گفتن نیست که رابطهای که فرد با خانواده خود برقرار میکند به شدت در طول زندگی، او را تحت تاثیر قرار میدهد.
رابطه والد با فرزند با سیری از تغییرات همراه است
رابطه فرزند و والد به طور قابل توجهی در طول زندگی فرد تغییر میکند. در سالهای اولیه زندگی، والدین در کنار فرزندان خود هستند تا آنها را جهت رشد و تربیت، حمایت و راهنمایی کنند. زمانی که فرد از کودکی به نوجوانی و در نهایت بزرگسالی میرسد، ماهیت این رابطه ناگزیر تغییر میکند. در این زمان از رابطهای وابسته بین والدین و فرزند به رابطهای تبدیل میشود که کموبیش وابستگی و حمایت در آن در دو طرف برابر است. با این وجود والدین همچنان رابطه نزدیکی را با فرزندان خود حفظ میکنند.
مرگ والدین برای فرزند چه پیامدی به دنبال دارد؟
با توجه به نقش فوقالعاده مهم والد در زندگی فرزندانشان به عنوان حامی، مربی، راهنما و مراقب آنها، عواقب از دست دادن والد در سنین پایین چیست؟ کودک چگونه با این فقدان کنار میآید و این اتفاق چه تاثیری بر زندگی حال و آینده او دارد؟
فاکتورهای موثر در واکنش کودکان به مرگ والدین
برای درک چگونگی واکنش کودکان به مرگ والدین، مهم است که چندین فاکتور را در نظر بگیریم. وقتی به غم و اندوه در زندگی کودکان نگاه میکنیم، مهمترین جنبهای که معمولاً این است که آنها چقدر مرگ والدین خود را درک میکنند. همانطور که بزرگتر میشوند و به سن نوجوانی میرسند، شروع به درک این موضوع میکنند که مرگ امری همگانی است و همه خواهند مرد. جنبه دیگری که باید در نظر گرفته شود تجربه کودک از سوگ است که تا حد زیادی با رابطه آنها با والدین و نقشی که در زندگی او ایفا کردهاند، ارتباط دارد.
تجربه سوگ در کودک ۳ ساله یا کوچکتر
تجربه سوگ از مرگ والدین در کودکان ۳ ساله یا کوچکتر به شدت به حضور دیگران و حس امنیت آنها بستگی دارد. این امر بستگی به این دارد که آیا کسی از آنها مراقبت میکند یا خیر. آنها باید در لحظه احساس کنند که به خوبی از آنها مراقبت میشود. آنها نمیتوانند رفتار خود را فراتر از لحظه تأمل کنند و نمیتوانند بین احساسات مختلف خود تفاوت قائل شوند. علاوه بر این، این کودکان نمیتوانند درک کنند که مرگ یک عمل ارادی نیست. بنابراین، در درک اینکه غیبت والدین ربطی به آنها ندارد، مشکل دارند. با این حال، با گذشت زمان، آنها متوجه میشوند که والدینشان برنمیگردند. در این زمان بیشتر بر نیاز به مراقبت و تنها نماندن تمرکز میکنند.
بعد از ۳ سالگی
با این حال، در سن ۴ سالگی، کودکان شروع به صبر و شکیبایی بیشتری میکنند. در این سن رفتارها و ادراکات خود را تشخیص میدهند. کودکان در مورد اینکه چه کسی مرده است و احساس از دست دادن در زندگی درک بیشتری دارند. آنها میدانند که مرگ معمولاً با غم و اندوه همراه است و شروع به تشخیص احساسات درونی و بیرونی میکنند. همچنین شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد آنچه برای والدینشان رخ داده و باعث مرگ آنها شده است، میکنند. آنها همچنان بر دیگران تمرکز میکنند تا از آنها مراقبت کنند.
با این حال، کودکان دقیقاً به چه چیزی نیاز دارند؟
بچهها باید کلمه «مرده» را بشنوند و به آرامی به آنها گفته شود که والدینشان برنمیگردند. کودک باید متوجه شود که این انتخاب والدین نبوده است و این اطمینان خاطر بسیار مورد نیاز است. والدی که در قید حیات است باید بر روی آغوش گرفتن تمرکز کند و به نیاز فرزندش برای تنها نماندن احترام بگذارد. در سالهای بعدی بزرگسالی، افرادی که والدین خود را از دست دادهاند ممکن است مشکلات سلامت روانی و جسمی شدیدتری را تجربه کنند. مرگ والدین تاثیر زیادی بر سلامت روان کودکان دارد و ممکن است آنها نیاز به مشاوره و روانشناس داشته باشند.
متخصصان اعصاب و روان در دکترنکست
مرگ والدین و مشکلات سلامت
از دست دادن والدین میتواند باعث افزایش خطرات درازمدت مشکلات عاطفی و روانی، از جمله افسردگی، اضطراب و سوء مصرف مواد شود. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانشناسی آمریکا تجربه یک سری از احساسات متناقض را در سال بعد از فوت والدین برای بزرگسالان طبیعی میداند. این احساسات ممکن است شامل غم، خشم، عصبانیت، اضطراب، بیحسی، پوچی، دلتنگی، احساس گناه و پشیمانی باشد. علاوه بر این، کاملاً طبیعی است که فرد از دیدن دوستان خود و بیرون نرفتن با آنها خودداری کند. اگر فرد در این دوره غم و اندوه از حمایت کافی برخوردار نباشد، این وضعیت بدتر میشود.
این امر به ویژه در مورد نوجوانان که به محض از دست دادن والدین خود، نیاز به حامیانی جایگزین پایدار و مستمر دارند، صادق است. بر اساس مطالعات از هر ۲۰ نوجوان ۱۵ ساله و کمتر، یک نفر دچار از دست دادن یکی از والدین یا هر دوی آنها شده است که در نهایت منجر به مشکلات سلامت روان آنها میشود. یکی دیگر از عواملی که ممکن است به شدت در ایجاد مسائل مربوط به سلامت روان تأثیر بگذارد این است که فرد تا چه حد به فرد متوفی نزدیک بوده و از دست دادن او چقدر زندگی فرد را تغییر داده است.
تجربه سوگ برای هر کسی متفاوت است
اما این بدان معنا نیست افرادی که خیلی به والدین خود نزدیک نبودند، پس از فوتشان هیچ غم و اندوهی را تجربه نمیکنند. از دست دادن آنها ممکن است همچنان در سطح عمیقی احساس شود. جنسیت افراد میتواند بر میزان تأثیر مرگ والدین تأثیر بگذارد. پسرهایی که پدر خود را از دست میدهند بیشتر از دخترها غم و اندوه را تجربه میکنند. این در حالی است که دخترها بیشتر از پسرها تحت تأثیر از دست دادن مادر خود قرار میگیرند.
مرگ محتمل یا مرگ ناگهانی
در صورتی که مرگ والدین به دلیل یک بیماری مزمن و صعبالعلاج باشد، فرزندان زمان بیشتری برای مقابله با سوگ خود خواهند داشت. اگر مرگ به طور ناگهانی اتفاق بیفتد، کودکان ممکن است برای مدت طولانی در مراحل انکار و خشم باقی بمانند. در این حالت خطر مشکلات جسمی و روانی متعددی وجود دارد. تغییرات فیزیولوژیکی در بدن کودک ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- سردرد
- درد معده
- سرگیجه
- خواب زیاد یا کم
- پرخوری یا کمبود اشتها
کودکان در هر سنی که مرگ والدین را تجربه میکنند برای تسهیل مراحل مختلف سوگ و جلوگیری از عوارض بلندمدت آن باید تحت نظر روانشناس و یا متخصص اعصاب و روان باشند. همچنین فراهم کردن جسمی و روانی این افراد خصوصا در سنین نوجوانی بسیار حائز اهمیت است.