میگرن شبکیهای
میگرن شبکیهای برای اولین بار به طور رسمی در سال 1882 توصیف شد. اصطلاحات مختلفی از آن زمان مانند “میگرن اکولار” و “میگرن افتالمیک” به جای یکدیگر استفاده شدهاند. فقدان یک تعریف منسجم مبتنی بر اجماع باعث سردرگمی بالقوه برای پزشکان و بیماران شده است. میگرن شبکیهای که توسط طبقهبندی بین المللی اختلالات سردرد (ICHD) تعریف شده است، بیماری نادر است.
طبق آخرین طبقهبندی بین المللی اختلالات سردرد (ICHD) میگرن شبکیهای را به عنوان “حملات مکرر اختلال بینایی تک چشمی، از جمله احساس جرقه در چشم، لکه یا نقطه سیاه در میدان دید (اسکوتوما) یا کوری، همراه با سردرد میگرنی” تعریف کرد که کاملاً قابل برگشت هستند. میگرن شبکیهای با حذف سایر علل گذرا از دست دادن بینایی تک چشمی، تشخیص داده میشود.
در سال 1882، گالزوفسکی برای اولین بار از عبارت میگریم افتالمیک در توصیف نوعی مطالعه در رابطه با چهار بیمار مبتلا به از دست دادن دائمی بینایی تک چشمی و سردردهای میگرنی استفاده کرد. او این فرضیه را مطرح کرد که میگریم افتالمیک وضعیتی است که ممکن است گاهی به تغییرات ارگانیک در شبکیه یا عروق آن مانند ترومبوز شبکیه و آتروفی دیسک بینایی، منجر شود.
هدف مطالعه
هدف از این مطالعه، خلاصه کردن مطالب در مورد میگرن شبکیه است. از جمله: اپیدمیولوژی و عوامل خطر، اتیولوژی پیشنهادی، ارائه بالینی و استراتژیهای مدیریت. این نامگذاری به طور بالقوه یک نام اشتباه است زیرا علتشناسی پیشنهادی آن با درک فعلی ما از مکانیسم میگرن متفاوت است.
میگرن شبکیه یک بیماری نادر است و تشخیص بروز واقعی آن به دلیل تعدادی از عوامل دشوار است. مثلا یک معیار تشخیصی مبتنی بر اجماع تنها در سال 1988 توسط طبقهبندی بینالمللی اختلالات سردرد (1988 ICHD) ایجاد شد. ICHD 1988 میگرن شبکیه را به عنوان “حداقل دو حمله” با اختلال بینایی تک چشمی کاملاً برگشت پذیر با سردرد میگرنی معمولی، معاینه عصبی-چشمی طبیعی و حذف علل دیگر تعریف کرد.
اتیولوژی پیشنهادی
در طول رشد اولیه جنین، شبکیه و عصب بینایی از دی انسفالون خارج میشوند و به عنوان بخشی از سیستم عصبی مرکزی در نظر گرفته میشوند . شبکیه از لایههای مختلفی از نورونهای تخصصی، از جمله سلولهای گانگلیونی شبکیه (RGCs) تشکیل شدهاست. آکسونهای آن عصب بینایی را تشکیل میدهند.
آکسونهای عصب بینایی به سیناپس شدن در هسته ژنیکوله جانبی در تالاموس میرود. سپس در نهایت به کولیکولوس فوقانی در مغز میانی به عنوان بخشی از مراکز پردازش بصری قشری بالاتر ادامه میدهند. این عمل به انسان اجازه میدهد تصاویر جهان را درک کند.
هنگامی که کارول در دهه 1970 اصطلاح میگرن شبکیه را توصیف کرد، این فرض را مطرح کرد که مکانیسم از دست دادن بینایی به دلیل انقباض یا اسپاسم حملهای در شریان مرکزی شبکیه یا شریان چشمی است. هیل و همکاران، در سال 2007، استدلال کردند که در اکثر موارد از دستدادن بینایی تکچشمی، میگرن شبکیه معیارهای ICHD را برآورده نمیکند. در عوض میتواند به عنوان “وازوسپاسم احتمالی شبکیه” تشخیص داده شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله زیر مراجعه فرمایید:
Pubmed-Current Perspective on Retinal Migraine
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید